چهارشنبه 88 بهمن 14 , ساعت 4:48 عصر
همه چیز
از نبودن تو حکایت میکند
به جز دلم
که همچون دانه ای در تاریکی خاک
در انتظار بهار میتپید
تو بر میگردی
میدانم . . .
از تولد و مرگ
زود آمدی
و دلم، ناگهان پر از تو شد
و این درد شیرینی بود
دردی چونان درد زادن
نه به سرعت
بلکه کم کم ، از دلم رفتی
و جهان
ذره ذره از تو خالی شد
و این درد تلخی بود
دردی چونان درد مُردن . . .
به کسی که فکر می کردم هیچ وقت نمی تونم ببخشمش
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]